سرود
جوان
ما جوانیم و
جهان تازه در آغوش ماست
روح نا آرام
ما امواج اقیانوس هاست
گام در
شاهراه اختران دور دست
نسل ما – نسلی است دیگر
عصر- عصری دیگریست
نسل نو
سازیم و عاصی، عصر ظلم و زور نیست
تا بکی جلاد
ها فرمان خاموشی دهند؟
با سکوت
مرگزا طبع جوانان جور نیست
همچو دریای
خروشان آنقدر طغیان کن
تا جهان را
خالی از دزدان و دژخیمان کنیم
نعره های
تندرو فریاد توفانیم ما
انتقام قرن
ها انسان قربانی شده
انفجار خشم
خاموش غلامانیم ما
وه! که جای
خون جوشان شعله در رگ های ماست
عشق ما چون
لاله های استوایی آتشین
نفرت ما پر
شرر چون عشق آتش زای ماست
چون نهال پر
جوانه با تن و جان جوان
غرق پیوند
شکوفانیم با آینده گان
محسن نامجو
ـ تولد 1354
تربت جام، خراسان، ایران
ـ زمینه فعالیت: نوازنده (ساز تخصصی:سه تار)، خواننده
محسن نامجو خواننده، موسیقیدان و ترانهسرا ، متولد اسفند 1354در تربت جام است.
آموختن موسیقی و تحصیلات
وی آموزش موسیقی را از نوجوانی با نتخوانی و آواز آغاز کرده، و سپس ردیف موسیقی ایرانی را ابتدا نزد استاد شاکری و سپس نصرالله ناصحپور که یکی از برجستهترین ردیفدانان ایران است آموخت.
نامجو پس از دوران دبیرستان در رشته? تئاتر در دانشکده? هنرهای زیبا پذیرفته شد و پس از پایان این دوره در مقطع کارشناسی ارشد در رشته موسیقی در همین دانشکده پذیرفته شد ولی پس از مدتی، در بهمن ?? دانشگاه را نیمهکاره رها کرد و فعالیت خود را به شکل تجربی و غیر آکادمیک ادامه داد.
نامجو در سخنرانی دانشگاه تهران
مشخصه? آثار نامجو «تلفیق» است: تلفیق سبکهای مختلف موسیقی ایرانی و خارجی و تلفیق اشعار کلاسیک با شعرهایی که خود میسراید. در موسیقیهای او گوشههایی از سبکهای راک، سنتی، بلوز، جاز و محلی به گوش میرسد. از شعرهای مولوی، حافظ و جامی گرفته تا شاملو و براهنی در آثار او به گوش میرسد که گاهی عباراتی کوچهبازاری در میان ابیات آنها اضافه شده. او در این باره میگوید: «تلفیق از نظر من اپیدمی زمانهاست. تلفیق موسیقیایی دو شکل دارد، یکی تلفیق ابزار است، مثلاً قرار دادن گیتار در برابر سه تار که چیز جدیدی نیست؛ و دیگری تلفیق گام که تا به حال کمتر در موسیقی ایران به آن پرداخته شده، مثلاً کافیست که دو نت از دستگاه شور حذف شود تا به گام بلوز برسیم.»
نامجو در خوانندگی از صداهای نامتعارف نیز استفاده میکند. به گفته? خودش این مسأله حاصل این است که به حنجره به عنوان یک ابزار صوتی نگاه میکند، و در نتیجه بی آن که در بند سبکهای خوانندگی باشد، هر صدایی از خود درمیآورد.
یکی از دلایلی که به گفته خود نامجو باعث خلاقیت بیشتر او در زمینه موسیقی تلفیقی شدهاست ساز زدن با گروههای موسیقی زیر زمینی در مشهد و سپس تهران میباشد. از جمله میتوان به گروه ماد (عبدی بهروانفر- نوید اربابیان-علی باغ فر)و گروه پرساووس (مازیار محمدی-محمد قاسمی-شهرام لشگری) اشاره نمود.
یکی از آهنگهای او با نام بگو بگو در جشنواره? موسیقی وبگاه تهران اونیو در سال ???? دوم شد.
وی در طول مدت فعالیت حرفهای خود بیش از هفتاد قطعه ساخته [?]که بسیاری از این قطعات در قالب آلبومهایی با نامهایی نظیر عقاید نئوکانتی ،گیس و جبر جغرافیایی و... به صورت زیرزمینی و غیر رسمی منتشر شده ولی اولین آلبوم رسمی محسن نامجو در ?? شهریور ???? (? سپتامبر ????) با نام ترنج منتشر شد. آلبوم ترنج اولین آلبوم رسمی محسن نامجوست که شامل ? قطعه است و موسسه فرهنگی هنری آوای باربد آن را منتشر کرده.
•مصاحبه با محسن نامجو با ماهنامه فن
•مصاحبه با محسن نامجو با بیبیسی فارسی
•مصاحبه با محسن نامجو با رادیو زمانه
•مصاحبه با محسن نامجو با حیات نو
اخبارقرآنی(فیلم ضدقرآنی «گرت وایلدرز» جنگ سرد علیه اسلام است ) | ||
|
خدا خیلی باحاله....
تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه
افتاد.
او
با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی
از نظر می گذارند، اما کسی نمی آمد.
سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای
بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و
داراییهای اندکش را در آن نگه دارد.
اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشتن
دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به
آسمان می رود. متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه جیز
از دست رفته بود.
از
شدت خشم و اندوه درجا خشک اش زد............ فریاد زد: "" خدایا چطور راضی شدی با
من چنین کاری کنی؟""
صبح
روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده
بود تا نجاتش دهد.
مرد
خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید که من اینجا هستم؟
آنها
جواب دادند: ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم.
وقتی
که اوضاع خراب می شود، ناامید شدن آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم..........
چون
حتی در میان درد و رنج دست خدا در کار زندگی مان است.
پس به یاد داشته باش ، در زندگی اگر کلبه ات سوخت و خاکستر
شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن علائمی باشد
که عظمت و بزرگی خداوند را به کمک می خواند.